مواعظ گران مایه

دیدگاه‌های مقام معظم رهبری درباره لزوم حمایت از دولت نهم
رهبر معظم انقلاب در مقاطع و زمان‌های مختلف، توصیه‌ها، انتقادات، نصیحت‌ها، پیشنهادها و... را برای مسئولین، کارگزارن نظام، دولت، مجلس، قوه قضائیه، مطبوعات، نخبگان در حوزه‌های مختلف و ... داشته‌اند که مرور و یادآوری آن‌ها برای دست‌اندرکاران امر مفید خواهد بود.
متاسفانه برخی به اسم نخبگان سیاسی فضاى جامعه را مشوش مى‏کنند
داخل کشور خودمان را باید خودمان اصلاح کنیم. ملت ما ملت مؤمن و باعزم و اراده‏اى است، ملت آماده‏اى است، ملت صادقى است، اما در گوشه و کنار، افرادى، جریان‏هایى، مجموعه‏هایى به اسم‏هاى مختلف نخبگان سیاسى و غیر این‏ها، فضاى جامعه را مشوش مى‏کنند، فضاى جامعه را از صفا و صداقت تهى مى‏کنند، مردم را دچار اغتشاش ذهنى، دچار تردید مى‏کنند.این ملت همان ملتى است که این انقلاب عظیم را به پیروزى رسانده، این نظام مستحکم و با عظمت را شالوده‏ریزى کرده و سى سال با قدرت، او را حفظ کرده. این آنچنان ملتى است، این آنچنان ایمانى است، این آنچنان عزم راسخى است.این دستاوردها که مفت به دست نمى‏آید. تا ملتى فداکار نباشد، تا ملتى با اراده و مصمم نباشد که این چیزها به دست نمى‏آید. ما بیاییم به خاطر دشمنى با زید و عمرو و این دولت و آن دولت و مسؤولین اجرایى یا مسؤولین کذا و کذا، اصل نظام را زیر سؤال ببریم، سیاه‏نمایى کنیم! کارى که متأسفانه بعضى از نخبگان سیاسى مى‏کنند.(1)
خدا به آسانى از ‏فضاى بى‏بندوبارى در حرف‏زدن نمى‏گذرد
فضاى تبلیغاتى کشور، فضاى مطبوعاتى کشور، فضاى تبلیغات سیاسى کشور به هیچ وجه فضاى خرسندکننده‏اى نیست. ما بایستى از اسلام براى عمل خودمان، براى رفتارهاى خودمان، براى موضعگیرى‏هاى خودمان درس بگیریم و بدانیم بقاى نظام اسلامى، برکات الهى، تفضلات و رحمت الهى تا وقتى است که ما پایبند و مقید باشیم. خدا که با ما قوم و خویشى ندارد. بارها من عرض کرده‏ام بنى‏اسرائیل همان کسانى هستند که خداى متعال در قرآن، مکرر مى‏فرماید: "اذکروا نعمتى التى انعمت علیکم و انى فضلتکم على العالمین"(2)، خدا بنى‏اسرائیل را بر عالمین تفضیل داد، اما همین بنى‏اسرائیل به خاطر این‏که لوس شدند، قدر نعمت خدا را ندانستند و کفران کردند، "کونوا قردة خاسئین"(3)، "ضربت علیهم الذلة و المسکنة"(4)، تبدیل شدند به این.
وقتى رحمت الهى براى ما پیش خواهد آمد که مواظب و مراقب خودمان باشیم؛ مراقب حرف‏زدنمان، مراقب اقدام‏کردنمان، مراقب تبلیغاتمان. این فضاى بى‏بندوبارى در حرف‏زدن، در اظهارات علیه دولت، علیه کى به خاطر اغراض، این‏ها چیزهایى نیست که خداى متعال از این‏ها به آسانى بگذرد. آن وقت کسانى خطا مى‏کنند، خداى متعال "و اتقوا فتنة لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصة"(5)، بله اینجورى است، بعضى از ظلمها، بعضى از کارها هست که نتیجه و اثر آن، دامن همه، نه فقط دامن آن ظالم را مى‏گیرد، بر اثر رفتار یک عده‏اى که در گفتار خودشان، در عمل خودشان، در قضاوت خودشان ظلم مى‏کنند. باید مراقب این چیزها بود.(6)
پیشرفت کشور به محیط آرام و بى‏تشنج احتیاج دارد
عزیزان من! اگر کشور بخواهد به سمتى که براى آن مطلوب است - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ سیاسى، چه از لحاظ معنوى یا سطح علم و سواد - پیشرفت بکند، به محیط آرام و بى‏تشنج احتیاج دارد. آن کسانى که به پیروى از تبلیغات رادیوهاى بیگانه سعى مى‏کنند فضاى سیاسى جامعه را متشنج بکنند، به کشور خدمت نمى‏کنند.(7)
تخریب دولت با هیچ توجیهى پذیرفته نیست‏
همه کسانى که دلسوزند و به سرنوشت کشور و نظام علاقه‏مندند، باید آرزو، دعا و تلاش آن‏‌ها این باشد که دولت در بخش‌هاى مختلف، توفیقاتى را که شایسته زمان و شایسته نیاز کشور است، به دست بیاورد. اگر فرض کنیم کسى به خاطر اختلاف سلیقه یا اختلاف فکر یا برخى تحلیل‌ها و استنتاج‌هاى سیاسىِ طبعاً غلط، آرزو کند دولت در کار خود موفق نشود یا در عمل براى عدم موفقیت دولت کارى بکند و حرکتى انجام دهد، این به هیچ‌وجه پذیرفته نیست. البته معناى این حرف آن نیست که ما بگوییم هیچ کس حق ندارد از دولت انتقاد کند، چون انتقاد به معناى تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، کمک هم مى‏کند. اگر انتقادى دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته مى‏شود. در مقابل حرکت دولت، اگر یک وقت عیبجویىِ غیرمنصفانه‏اى هم بشود، نخواهد توانست افکار عمومى و واقعیت‌هاى بیرونى را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین من نمى‏خواهم انتقاد را منع کنم، اما تخریب را چرا. تخریب به هیچ وجه مصلحت نیست. با هیچ توجیه، کسى نمى‏تواند خود را قانع کند که دولت را تخریب کند(8)، انتقاد کردن صحیح و عاقلانه، غیر از حرف‏زدن به شکلى است که یک دستگاه را ناکارآمد نشان بدهند و ناموفق جلوه بدهند، چه حق باشد، چه ناحق، غلط است.(9).
بعضى از مطبوعات بى‏انصافى مى‏کنند
چندى پیش رئیس جمهور محترم از مطبوعات گله کرد که بدگویى مى‏کنند، بددهنى مى‏کنند، لجن‏پراکنى مى‏کنند و بعضى از مطبوعات اعتراض کردند. من معمولا مطبوعات را مى‏بینم، من حق را به رئیس جمهور دادم. من معتقدم - نمى‏گویم همه مطبوعات - بعضى از مطبوعات، نه این‏که انتقاد مى‏کنند - انتقاد ایرادى ندارد - بى‏انصافى مى‏کنند، از روش‌هاى تبلیغاتى و رایج دنیا استفاده مى‏‌کنند تا آن کارى را که در دولت به نفع مردم انجام گرفته، زیر سؤال ببرند یا نادیده بینگارند و اگر عیبى هست - ولو کوچک هم باشد - آن عیب را بزرگ کنند. این را انسان در بسیارى از مطبوعات مى‏بیند. ایرادى ندارد. این هست، اما ملت ما آگاه و هوشیارند.
دشمنان ما از مطبوعات و تبلیغات استفاده مى‏کنند
من از سال‌ها قبل هشدار دادم و براى مردم نقشى را که دست‌هاى بیگانه در مدیریت فرهنگى کشور و رسانه‏ها و تبلیغات کشور به کار مى‏گیرند، تبیین کردم. بعضی‌ها انکار کردند، اما بالاخره همه تصدیق کردند. دشمنان ما بیکار ننشسته‏اند؛ از مطبوعات استفاده مى‏کنند، از تبلیغات استفاده مى‏کنند و از روش‌هاى گوناگون تبلیغى استفاده مى‏کنند تا آن ارزش‌هایى را که ملت به آن‏ها پایبند است و آن‏ها از آن ارزش‌ها خوششان نمى‏آید، در چشم مردم بشکنند. تلاششان را مى‏کنند. ما هم در عمل نشان دادیم که مطبوعات آزادند، این عملکردهایى که از نظر ما بسیار منفى است، وجود دارد، اما مطبوعات آزادانه دارند همان کارها را مى‏کنند. این خود رد عملى کسانى است که معتقدند آزادى بیان نیست، خیر، آزادى بیان، نشانه‏اش همین مطبوعاتى است که علیه دولت، علیه نظام و علیه سیاست‌هاى کلى، آزادانه هر چه مى‏خواهند مى‏نویسند، کسى هم متعرض آن‏ها نمى‏شود. البته مردم هم به این‏ها خیلى اعتنایى نمى‏کنند. این، فضل الهى است.(10)
توفیقات نظام در توفیقات دولت تجسم پیدا مى‏کند
دولت در واقع، فعال اصلى در صحنه کشور است و هرگونه موفقیتى که براى دولت به وجود بیاید، موفقیت نظام اسلامى است. اگر خداى نکرده براى دولت در فعالیت‌هاى گوناگونش، رکود یا توقف یا ناکامى پیش بیاید، این ناکامى و عدم موفقیت هم براى اصل نظام تلقى خواهدشد. این حقیقت چند بُعد پیدا مى‏کند. نمى‏شود بین نظام و دست‌هاى اجرایى نظام تفکیک کنیم، نمى‏شود بگوییم ما دولتى بى‏توفیق و بى‏برنامه داریم، اما نظامى کارآمد و موفق داریم. توفیقات نظام، در توفیقات دولت به عنوان بخش اصلى اداره‏کننده کشور تجسم پیدا مى‏کند. یک بُعد این مسئله این است که هیچ کس نباید از این حقیقت غفلت کند که آرزوى موفقیت دولت، یک آرزوى انقلابى و ملى است.(11)
انسجام و وحدت در کشور فشارهاى دشمن را قطع می‌کند
آحاد مردم و گروه‏ها و گرایش‏هاى مختلف به خاطر اختلافات جزئى، صدایشان را روى هم بلند نکنند. البته اختلافات هست، داخل یک خانه هم ممکن است اختلافاتى وجود داشته باشد، اما همه اهل خانه‏اند، همه از این خانه دفاع مى‏کنند، همه منافع آن را بر هر چیز دیگرى ترجیح مى‏دهند. کسانى که به خصوص تریبون دارند، فرصت حرف‏زدن دارند، نگذارند که دشمن از صداى بلند آن‏ها با یکدیگر امیدوار بشود به این‏که مى‏تواند علیه این ملت توطئه کند. وقتى اختلاف هست، آن‏ها امیدوار مى‏شوند، آن‏ها احساس مى‏کنند که حالا وقت فشار واردآوردن است. اگر مى‏خواهند فشارهاى دشمن قطع شود، باید این‏جا انسجام و وحدت را مثل یک صف مستحکم و بنیان مرصوص حفظ کنند.(12)
مرز دوستى و دشمنى را مشخص کنید
ما گاهى اوقات، سر چیزهاى کوچک با هم یک و دو مى‏کنیم، در حالى که در مبانى و اصول مثل هم هستیم! یک چیزى شما مى‏گویى، یک ایراد بیخودى‏اى من مى‏گیرم، بنا مى‏کنیم یک و دو کردن. البته یک و دو بین دو نفر و در یک محیط شخصى اهمیتى ندارد، اما وقتى در محیط عظیم کشور چنین چیزى واقع شود، فضاى سیاسى را نامطلوب مى‏کند. بنابراین، ما باید از بى‏تحملى و ایرادگیری‌هاى بیخود پرهیز کنیم و به مسأله اتحاد و مشارکت براى شکل‏دادن به آینده اهمیت بدهیم(13).
البته ما بارها این (مسأله اتحاد بین نیروهاى مومن به اسلام و نظام جمهورى اسلامى) را گفته‏ایم، از اول انقلاب، این، مسأله مهم نظام بوده است و امام - رضوان الله تعالى علیه - بارها و بارها مى‏فرمودند، دلسوزان نظام هم همیشه این را گفته‏اند، اما در عمل آنچه باید صورت بگیرد، صورت نگرفته است. ما باید حقیقتا مرز دوستى و دشمنى را مشخص کنیم. امروز کسانى با هم مقابله و معارضه مى‏کنند که به اصل اسلام، به حاکمیت اسلام، به برخاسته‏بودن دولت از دین، یعنى اتحاد دین و سیاست، به اصول مبنایى قانون اساسى، مثل اصل چهارم و پنجم و مسأله ولایت فقیه و دیگر چیزها حقیقتاً معتقدند، این‏ها با همدیگر سر جزئیات و قضایاى کوچک، آن چنان معارضه‏اى مى‏کنند و آن چنان جنجالى علیه هم راه مى‏اندازند که دشمنی‌هاى اصلى در حاشیه امن و دشمن‌هاى اصلى در سایه قرار مى‏گیرند. دشمن‌هاى اصلى چه کسانى‏اند؟ آن کسانى که با اصل نظام اسلامى مخالفند. بزرگترین نعمت خدا، وجود این نظام است و بزرگترین معروف، دفاع از این نظام است، این بزرگترین کارى است که باید انجام بگیرد.
برادران معتقد به ارزش‌هاى انقلاب فاصله خودشان را کم کنند
عده‏اى براى مقابله با این نظام کمر بسته‏اند، چه از راه نظریه‏پردازى، چه از راه تبلیغات سیاسى و موذی‌گری‌هاى گوناگون و دارند در نظام خدشه وارد مى‏کنند. مسئله آن‏ها، انتقاد به نظام یا به مسئولان نظام نیست، از نظر آن‏ها انتقاد، وسیله‏اى براى نابودکردن خود نظام است، کسانى که اهل فهم و درک موقعیت هستند، این را به روشنى مى‏فهمند و باید بفهمند.(14) من توصیه مى‏کنم برادران مسلمان، برادران انقلابى، برادران معتقد به ارزش‌هاى انقلاب، هرچه مى‏توانند فاصله بین خودشان را کم کنند، با هم دوست و رفیق باشند، با هم همکار باشند، علیه یکدیگر جوسازى و فعالیت نکنند، اما فاصله را با دشمن‌ها زیاد کنند.(15)
برخی از منتقدین بحث "خودی و غیرخودی"، مردم مؤمن را خودى نمى‏دانند
کسى که دشمن نظام است، این‏طور نیست که نمى‏تواند در این نظام زندگى کند، نه، مخالفان اسلام مى‏توانند در این نظام زندگى کنند، کسانى که اسلام را اصلا قبول ندارند، مى‏توانند در این نظام زندگى کنند. اسلام نگفته که هر کس در ظل نظام اسلامى زندگى مى‏کند، باید معتقد به اسلام و مبانى اسلام باشد، نه، زندگى بکنند، از حقوق شهروندى و امنیت هم برخوردار باشند. اگر دزدى در خانه یک غیرمسلمان را بشکند و برود دزدى کند، آن دزد را هم مجازات مى‏کنند. در مجموع بین کسانى که به نظام معتقدند و کسانى که مخالف نظامند، در حقوق شهروندى تفاوتى نیست، مى‏توانند زندگى کنند، اما حق معارضه و مبارزه با نظام را ندارند، حق تیشه‏برداشتن و زدن به ریشه نظام را ندارند، در این جا نظام باید جلوى آن‏ها را بگیرد. حالا ما بنشینیم بحث کنیم "معناى براندازى چیست؟ آیا فلان مرحله جزو براندازى هست یا نه؟"! کلمه براندازى که از آسمان نازل نشده است. کسى که با نظام معارضه مى‏کند، باید در این معارضه به او کمک نکرد و جلوى او را گرفت و اگر عمل او مصداق یکى از عناوین جرایم قانونى است، او را مجازات کرد، همه باید در این معنا متفق باشند. آنگاه ما بیاییم با کسانى که نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضه با نظامند، روز به روز مرزهاى خود را کمرنگ کنیم و دائما با خودی‌ها به جان هم بیفتیم! این درست نیست. این بحث خودى و غیرخودى را که ما (چند) سال پیش مطرح کردیم و عده‏اى را هم نگران کرد، معنایش همین است.معناى غیر خودى این نیست که او نباید در این کشور زندگى کند، نه، غیر خودى هم زندگى کند، منتها معلوم شود که او با نظام میانه‏اى ندارد، براى این که او در مواردى منشأ اثر خواهد بود. مرز حفظ شود، حرف او تکرار نشود، کار او مورد تأیید قرار نگیرد، این اساس قضیه است. جالب این جا است خیلى از کسانى که گله مى‏کنند که چرا گفتید خودى و غیرخودى، خودشان مسؤولان نظام و مردم مؤمن را خودى نمى‏دانند، غیر خودى مى دانند و به آن‏ها اعتماد نمى‏کنند! عملا خود آن‏ها عامل به تقسیم افراد به خودى و غیر خودى‏اند! مى‏گویند چرا به مردم مى‏فهمانید که ما غیر خودى هستیم!(16)
غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند
وحدت را باید حفظ کرد. من خواهش مى‏کنم به مسئله حفظ وحدت و اتحاد و همدلى اهمیت بدهند، این یکى از اصول است. البته مخاطب این کار، ملت نیست - ملت متحد است و اختلافى ندارد - مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیون از جناح‌هاى مختلف هستند. به بهانه‏هاى مختلف و با اختلاف‌هاى کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیه‏هاى غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند. ظریفى از دوستان ما مى‏گفت این مسئله خودى و غیرخودى را که شما مطرح کردید، همه قبول کردند، منتها بعضی‌ها جاى خودى و غیرخودى را عوض کردند. کسانى را که براى نظام و انقلاب و اسلام، احساس مسئولیت مى‏کنند، خودى بدانید. غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند.(17)

پی نوشتها:

1.فرازهایى از فرمایشات رهبر حکیم انقلاب 15/8/1387
2.سوره بقره، آیه 47
3.سوره بقره، آیه 65
4.سوره بقره، آیه 61
5.سوره انفال، آیه 25
6.فرازهایی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب 15/8/1387
7.فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری 24/8/1379
8.بخش‌هایی از فرمایشات رهبر حکیم انقلاب 4/6/1381
9.فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب 18/7/1385
10.فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری 21/8/1385
11.بخش‌هایى از فرمایشات رهبر حکیم انقلاب 4/6/1381
12.فرازهایی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب 19/10/1384
13.بخش‌هایی از بیانات رهبر حکیم انقلاب 17/8/1385
14.فرازهایی از فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب15/6/1380
15.بخش‌هایى از بیانات رهبر حکیم انقلاب 24/8/1379
16.فرازهایی از بیانات ذهبر فرزانه انقلاب 15/6/1380
17.بخش‌هایی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب 15/5/1382

منبع:خبرگزاری فارس